ترنج

از کتاب‌هایی که خواندم و فیلم هایی که دیدم و خیلی چیزهای دیگر مینویسم...

ترنج

از کتاب‌هایی که خواندم و فیلم هایی که دیدم و خیلی چیزهای دیگر مینویسم...

  • ۰
  • ۰

نقد فیلم black swan 2010

قوی سیاه در ژانر وحشت-روان شناختی به کارگردانی دارن آرونوفسکی محصول سال ۲۰۱۰ است. فیلم روایتگر احوالات نینا سیرز، بالرین حرفه ای یک شرکت معروف است و درونیات ناخوش او را روایت میکند.

نینا چهار سال است به عنوان یک بالرین کار میکند. نمایش بزرگ « دریاچه قو » در راه است و قرار است از بین چندین بالرین، یک نفر برای اجرای هر دو نقش قوی سیاه و قوی سفید انتخاب شود. زیرا بث، بهترین رقصنده شرکت، بازنشسته شده است و باید کسی پیدا شود که به اندازه او لایق این نقش است. نینا در باله سال هاست  تلاش کرده و قید همه چیز در زندگی اش را زده. او دنبال تعالی است و خود را بسیار دور از آن میداند. خوباوری نیرویی است که نینا بویی از آن نبرده است. پیشرفت ها و نقاط مثبت خود را نمی بیند و با وسواس و حساسیت زیاد مدام در حال کنترل کردن خود و سعی در بهتر بودن دارد. در سکانسی توماس (مدیر شرکت) میگوید: تو این چهار سال هر بار که میرقصی میبینم برای اینکه هر حرکت دقیقا درست انجام بشه وسواس به خرج میدی، اما هیچ وقت ندیدم خودتو رها کنی. این همه نظم برای چیه؟ نینا می گوید: من فقط میخوام عالی باشم...

بعد از جریاناتی توماس تصمیم می گیرد نینا را انتخاب کند. بعد از این، فشارهای روانی، خودآزاری ها و وحشت های نینا و همچنین فشارهای بیرونی اطراف او شدیدتر میشود. او بث را می بیند که علی رغم زیبایی خیره کننده  و مهارت بالایش چطور بعد از بازنشستگی فراموش میشود و ترس از آینده ای دارد که ممکن است مانند بث دچارش شود. مادر نینا هم به این ناآرامی ها دامن میزند و تماما مراقب دخترش است؛ چرا که میخواهد نینا در حرفه اش موفق شود، سرنوشتی که خودش به آن نرسیده است.

با نزدیک شدن به نمایش دریاچه قو فشارهای روانی به نهایت خود میرسند. نینا در مواجهه با ندای درونی خود صحنه های دلخراشی را تجربه میکند. حالا دیگر واقعا میخواهد با او مقابله کند. اما آن قدر به او رو داده است که حریفش نمیشود و زورش به او نمیرسد. و این تراژدی دردناک بالاخره به پایان میرسد، به بهایی بسیار سنگین تر از آنچه اطرافیانش تصور میکنند.

در لحظاتی قبل از اینکه ملکه قو به روی استیج برود، در درگیری ای که در خیالش با لیلی (بالرین جایگزین او) دارد، او را میکُشد و بعد باید مقابل تماشاچیان حاضر شود و با حال خرابی که دارد، قوی سفید را به غمناک ترین شکل ممکن اجرا میکند. در فاصله ای که تا اجرای قوی سیاه است، متوجه میشود لیلی کسی نبوده که در خیالش او را کشته، او خود را قربانی تکامل کرده است. چون تنها کسی که زیبایی اش را ندید خودش بود؛ تنها کسی که در این روند تدریجی سد راهش شد، نینای ضعیف درونش بود، نه لیلی و نه هیچ کس دیگری. به هر حال هنوز آن قدر توان داشت که فقط به قوی سیاه فکر کند، شاید هم آن قدر به قوی سیاه فکر کرده بود که خونریزی در ناحیه شکمش مسئله ای ناچیز به حساب می آمد!

در صحنه حاضر میشود و با نهایت جسارت و اطمینانی که همین چند لحظه پیش بدست آورده، عالی ترین رقصی را که در خود سراغ دارد با نیرویی که  از درون او سرچشمه میگیرد، به نمایش میگذارد و بالاخره کمال را احساس میکند و رها میشود.

...درد کشنده نینا بسی قابل لمس است و ممکن است برای خیلی از ما آشنا باشد؛ به همان شکل یا با شدتی کمتر. وقتی جایی در زندگی مان به خاطر کمال طلبی، فشار طاقت فرسایی به خود تحمیل کرده ایم؛ برای رسیدن به جایگاه بالاتر یا یک شغل و یا حتی برای داشتن یک شخصیت بهتر و کامل تر. بنابراین با این که  فیلم بسیار تأمل برانگیز است و می طلبد بیشتر از یکبار تماشا شود، در عین پیچیدگی مسئله ای رایج را بیان میکند.

 

   

  • ۹۹/۰۲/۲۸
  • fatemeh farahani

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی